علم، هنر و مذهب
پیشگفتار:
در حال جستجو برای یافتن مطلبی مناسب برای ادامه نوشتارهای بخش “مفاهیم اولیه” سایت بودم که در بخش ابتدایی از کتاب “فیزیک مفهومی” نوشته Paul G. Hewitt به مطلبی با عنوان “علم، هنر و مذهب” برخورد کردم! عنوان جذابی (لااقل برای من) به حساب میآید و پس از مطالعه آن ضروری دیدم که به سرعت آن را در اینجا ارائه کنم.
پیش از شروع به نظرم مناسب است که کمی در مورد این کتاب و نویسنده آن صحبت کنم. Paul G. Hewitt متولد 1931 میلادی، یک فیزیکدان آمریکایی، مدرس کالج و دانشگاه و نویسنده کتاب “فیزیک مفهومی” است. فیزیک مفهومی (که پیش از آنکه اسم کتاب باشد در واقع دیدگاه نویسنده است) رهیافتی برای تدریس فیزیک است که به جای ریاضیات، بر ایدههای فیزیک تمرکز دارد. اعتقاد وی بر این است که با یک پایه مفهومی قوی در فیزیک، دانشآموزان برای درک معادلات و فرمولهای فیزیک مجهزتر هستند و همینطور برای ایجاد ارتباط بین مفاهیم فیزیک و زندگی روزمرهشان.
نمیدانم این کتاب به فارسی ترجمه شده است یا نه، و اگر شده کیفیت ترجمه آن چگونه است، اما در مورد نسخه اصلی کتاب (که آخرین ویرایش آن در زمان تنظیم این نوشته 13 است) باید بگویم که مباحث زیادی را پوشش میدهد.
به نظر شخصی بنده دانشآموزی دبیرستانی میتواند مفاهیم پایه فیزیک دوره دبیرستان را به خوبی از این کتاب بیاموزد و در صورتی که تمایل داشت بیشتر فرا بگیرد (بیش از سطح دوره دبیرستان) نیز از این کتاب میتواند بهرمند شود، به عناوین سه بخش آخر کتاب توجه کنید: بخش 6: نور، بخش 7: فیزیک هستهای و اتمی بخش 8: نسبیت. از طرف دیگر برای دانشجویانی که در ترمهای ابتدایی دانشگاه با فیزیک سروکار دارند نیز این کتاب میتواند جمعبندی بسیاری خوبی از آنچه پیشتر فراگرفتهاند باشد و مطمئن باشند شاید از زاویه دید این کتاب با آن مطالب مواجه نشده بودند.
خب پس از این مقدمه نسبتا طولانی به سراغ مبحث اصلی خود یعنی علم، هنر و مذهب برویم.
نکات پیش از مطالعه
- نوشته زیر ترجمه تاحدامکان دقیق بخش 1.3 با عنوان “علم، هنر و مذهب” از کتاب “فیزیک مفهومی” نوشته Paul G. Hewitt است که اطلاعات این کتاب در بخش منبع آورده شده است.
- به نظرم منظور نویسنده از “علم” در متن زیر بیشتر “علوم طبیعی” است که هر دو این عنوانها پیشتر در سایت معرفی گردیدند. البته این برداشت من، خصوصا از بخشهایی که به مقایسه علم، هنر و مذهب میپردازد بوده است.
- کلمات هایلایت شده کلماتی هستند که خود نیاز به تعریف دارند، با کلیک بر روی آنها به صفحه انگلیسی متناظر با هر کلمه در ویکیپدیا راهنمایی خواهید شد.
علم، هنر و مذهب
جستجو برای نظم و معنا در جهان اطراف ما اشکال متفاوتی به خود گرفته است: یکی از آنها “علم” است، یکی دیگر “هنر” و دیگری “مذهب”. اگرچه ریشههای هر سه به هزاران سال قبل باز میگردد، سنتهای (روشهای) علمی نسبتا جدید هستند. مهمتر اینکه، حوزههای علم، هنر و مذهب متفاوت هستند، اگرچه اغلب با هم همپوشانی دارند. علم اصولا درگیر کشف و ثبت پدیدههای طبیعی میشود، هنر مربوط میشود به تفسیرهای شخصی و بیان همراه با خلاقیت، و مذهب نیز به منبع، هدف و معنای همه چیز میپردازد.
علم و هنر قابل مقایسهاند. در هنر ادبیات، ما کشف میکنیم که چه چیزی در تجربه انسانی امکانپذیر است. میتوانیم درباره احساسات از غم و اندوه گرفته تا عشق بیاموزیم، حتی اگر آنها را تجربه نکردهایم. هنر لزوما آن تجربهها را به ما نمیدهد، اما آنها را برای ما توصیف میکند و آنچه که ممکن است برای “ما” امکانپذیر باشد را پیشنهاد میدهد. بهطور مشابه، دانشِ علم به ما میگوید چه چیزی در “طبیعت” امکانپذیر است و به ما کمک میکند تا احتمال وقوع پدیدهها در طبیعت را پیشبینی کنیم حتی پیش از اینکه آنها تجربه شوند.
این موضوع راهی برای ما فراهم میسازد جهت ارتباط دادن چیزها، دیدن ارتباطهای میان آنها و درککردن تنوع عظیمی از رویدادهای طبیعی اطراف ما. علم دیدگاه ما نسبت به طبیعت را گسترش میدهد. دانشی از هر دو (یعنی هنر و علم) است که کامل است (یعنی هر کدام به تنهایی کامل نیستند) و تاثیرگذار است روی نوع نگاه ما به جهان و تصمیماتی که در ارتباط با جهان و خودمان میسازیم. یک فرد واقعا تحصیلکرده هم در زمینه هنر و هم در زمینه علم آگاه (دارای دانش) میباشد.
علم در مورد نظم کیهان است، هنر درباره زیبایی آن و مذهب در مورد هدف آن.
علم و مذهب نیز شباهتهایی دارند، اما آنها پایهای متفاوت هستند، اصولا به این خاطر که حوزههای آنها متفاوتند. حوزه علم طبیعت است (طبیعی (natural))، حوزه مذهب فراطبیعی (ماوراءطبیعی) است (supernatural). اعتقادات و اعمال مذهبی معمولا شامل ایمان به، و ستایش از، یک موجود برتر میباشند و همینطور ساخت جامعه انسانی، نه اعمال علم (یعنی اعمالی که در علم انجام میپذیرد). بر این مبنا، علم و مذهب با یکدیگر متفاوتند همانگونه که سیب و پرتقال: یعنی آنها دو حوزه متفاوت در عین حال مکمل از فعالیتهای انسانی هستند.
در صورتی که شما ماهیت نور را مورد مطالعه قرار دهید، خواهید دید (در منابع علمی) که در ابتدا با نور به عنوان یک موج برخورد میکنند و سپس (بیشتر که در مطالعه ماهیت نور جلو میروید) به عنوان یک ذره. برای کسی که کمی از علم میداند، امواج و ذرات متناقض هستند: (از نظر این فرد) نور تنها میتواند یک از اینها باشد و ما مجبوریم از بین آنها انتخاب کنیم. اما برای یک فرد روشنفکر، امواج و ذرات مکمل یکدیگرند و درکی عمیقتر از نور را فراهم میسازند.
به شکلی مشابه، کسانی که احساس میکنند که باید میان اعتقاد به مذهب و اعتقاد به علم یکی را انتخاب کنند عمدتا افرادی هستند که درباره ماهیت عمیقتر هر دو (علم و مذهب) یا ناآگاه هستند یا اطلاعات نادرست دارند. هیچ تناقضی در مذهبی بودن و (بهطور همزمان) علمی بودن وجود ندارد، مگر اینکه درکی سطحی از یک یا هر دو (علم و مذهب) داشته باشیم.
بسیاری از مردم با ندانستن جواب سوالات مذهبی و فلسفی مشکل دارند. برخی با پذیرش تقریبا هر پاسخی که سبب آسودگی خاطر باشد سعی میکنند از عدم قطعیت اجتناب کنند. در حالی که یک پیام مهم در علم این است که عدم قطعیت قابل قبول است. به عنوان مثال ممکن نیست بتوان با قطعیت هم از تکانه (momentum) و هم از موقعیت مکانی یک الکترون در یک اتم آگاه بود. هر چه بیشتر در مورد یکی بدانید، در مورد دیگری کمتر میتوانید بدانید. عدم قطعیت بخشی از فرآیند علمی است.
اشکالی ندارد که پاسخ به سوالات اساسی را ندانید. چرا سیبها به صورت گرانشی جذب زمین میشوند؟ چرا الکترونها یکدیگر را دفع میکنند؟ چرا آهنرباها با سایر آهنرباها برهمکنش میکنند؟ در عمیقترین سطح، دانشمندان پاسخ به این سوالات را نمیدانند، لااقل هنوز نمیدانند. ما درباره اینکه کجا هستیم زیاد میدانیم، اما در واقع درباره اینکه “چرا” هستیم هیچ نمیدانیم. اشکالی ندارد که پاسخ این چنین سوالات مذهبیای را ندانید.
اگر قرار بر انتخاب باشد میان یک ذهن بسته که جوابهایی مایه آسودگی خاطر در اختیار دارد و یک ذهن باز و کاوشگر که جوابی در اختیار ندارد، اکثر دانشمندان دومی را انتخاب میکنند. بهطور کلی دانشمندان با ندانستن راحت هستند.
جمعبندی
در این نوشته با مورد زیر روبرو شدیم:
- با سه مفهوم علم، هنر و مذهب و مقایسه آنها با هم مواجه شدیم.
پسگفتار
این سه عنوان یعنی علم، هنر و مذهب از دیرباز مورد بررسیهای فراوانی قرار گرفتهاند، کافی است جستجویی در اینترنت انجام دهید تا با مطالب مختلفی که به آنها میپردازند مواجه شوید و جالب است که حتی مجلهای (ژورنالی) نیز با همین عنوان و همین ترتیب علم، هنر و مذهب (به انگلیسی) وجود دارد که به مباحث این حوزهها میپردازد. امیدوارم که این مطلب مورد استفاده قرار گرفته باشد و انگیزهای برای جستجوی بیشتر شما گردد. نقطهنظرات خود را در ارتباط با این نوشته در بخش دیدگاهها با ما به اشتراک بگذارید.